دانشگاه شهید چمران اهواززمین شناسی کاربردی پیشرفته2251-705710420210219Mineralization, structure and texture and genesis of Halab gold occurrence, southwest of Dandy, Zanjan Provinceکانه زایی، ساخت و بافت و ژنز رخداد معدنی طلای حلب، جنوب باختر دندی، استان زنجان4885131534310.22055/aag.2020.29775.1995FAرحیمهنفیسیگروه زمینشناسی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایرانحسینکوهستانیگروه زمینشناسی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران0000-0002-3031-9042میر علی اصغرمختاریگروه زمینشناسی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران0000-0002-5359-416Xمارتیاصادقیبخش زمینشناسی اقتصادی، سازمان زمینشناسی سوئد، اوپسالا، سوئدJournal Article20190531Mineralization in the Halab occurrence occurs as Au-bearing silicified-sulfidic zone within Precambrian mafic schist sequence. Ore minerals include arsenopyrite, sphalerite, pyrite, chalcopyrite, pyrrhotite and gold, and quartz, actinolite, clinopyroxene, and chlorite are present as gangue minerals at Halab. The ore minerals show banded, laminated, disseminated, veinlet, brecciated, vug infill, colloform, replacement, and relict textures. Alteration are consist of actinolitization, silicification, and chloritization. Four stages of mineralization can be distinguished at Halab. Gold mineralization is related to hydrothermal stage (stage 3) accompanied with arsenopyrite. Field and analytical results reveal that primary mineralization at Halab occurs as sub-economic stratiform and startabound, laminated and disseminated Zn‒Cu mineralization coeval with the deposition of the volcano-sedimentary units which that overprinted during later metamorphic-deformation process. This primary Zn‒Cu mineralization is comparable with metamorphosed and deformed laminated and disseminated parts of the Besshi type massive sulfide deposits. Gold mineralization is related to late hydrothermal phase which is thought to be result of Miocene magmatism in the Takab–Takht-e-Soleyman–Angouran zone. Investigation of alteration zones within Precambrian metamorphosed units which have spatial relationship with Miocene magmatism, is, therefore, of major importance in exploration of this type of gold mineralization at the Takab–Takht-e-Soleyman–Angouran zone.کانهزایی در رخداد معدنی حلب بهصورت یک پهنه سیلیسی- سولفیدی طلادار درون توالی شیستهای مافیک پرکامبرین رخ داده است. آرسنوپیریت، اسفالریت، پیریت، کالکوپیریت، پیروتیت و طلا، کانیهای معدنی و کوارتز، اکتینولیت، کلینوپیروکسن و کلریت، کانیهای باطله در حلب هستند. بافت کانسنگ شامل نواری، <br /> لامینهای، دانهپراکنده، رگچهای، بِرشی، شکافه پُرکن، گلکلمی، جانشینی و بازماندی است. دگرسانیها شامل اکتینولیتی، سیلیسی و کلریتیشدن است. چهار مرحله کانهزایی در حلب قابل تفکیک است. کانهزایی طلا مربوط به مرحله گرمابی (مرحله سوم) همزمان با تشکیل آرسنوپیریت میباشد. نتایج مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی نشان میدهد کانهزایی در حلب ابتدا بهصورت کانهزایی غیراقتصادی روی- مس با ژئومتری نواری- لامینهای، دانهپراکنده و چینهسان-چینهکران همزمان با فعالیتهای آتشفشانی- رسوبی تشکیل شده است که طی فرایندهای دگرگونی-دگرشکلی بعدی، رونقش شده است. مقایسه ویژگیهای این کانهزایی اولیه با انواع کانسارهای روی- مس نشان میدهد این کانهزایی معادل دگرگون- دگرشکلشده بخشهای لایهای و افشان کانسارهای سولفید تودهای آتشفشانزاد نوع بشی است. کانه-زایی طلا در ارتباط با یک فاز گرمابی تأخیری در ارتباط با نفوذ فازهای ماگمایی میوسن در پهنه تکاب-تختسلیمان-انگوران میباشد. بررسی پهنههای دگرسانی در واحدهای دگرگونه پرکامبرین که ارتباط فضایی نزدیکی با فازهای ماگمایی میوسن دارند، کاربرد فراوانی در اکتشاف این تیپ از <br /> کانهزاییهای طلا در پهنه کانهدار تکاب-تختسلیمان-انگوران دارد.https://aag.scu.ac.ir/article_15343_0243050ded3f3312cbce4efad8a74518.pdfدانشگاه شهید چمران اهواززمین شناسی کاربردی پیشرفته2251-705710420210219Active tectonics analysis based on morphometric indices; case study of Agh Chay watershed in NW Khoyتحلیل زمین ساخت فعال بر اساس شاخصه های ریخت سنجی، مطالعه موردی حوضه آبخیز آغ چای شمال غرب خوی5145361548910.22055/aag.2020.32098.2070FAصدیقهمرزیگروه زمین شناسی، واحد خوی، دانشگاه آزاد اسلامی، خوی، ایرانحسنحاجی حسینلوگروه زمین شناسی، واحد خوی، دانشگاه آزاد اسلامی، خوی، ایران0000-0002-5596-8276Journal Article20200119The study of Tectonic activity, and in particular those earas with relatively high activity in the Holocene and late Pleistocene is important to evaluate the earthquake hazard. The purpose of this study is to investigate the role of tectonic factors in the development and morphological changes of the alluvial fans of Agh Chay. In this study, the topographic maps, geology, satellite photos and the digital elevation model (DEM) were used as the main research data. In addition, the morphology of the alluvial fans of the region was studied closely and through the field study. Then, using the geomorphic indices which includes the sinuosity of the mountain in-front (SMF) Ratio of valley floor width to valley height (VF), Drainage Asymmetry factor (AF), Stream Length-Gradient Index (SL), Transverse Topographic Symmetry Factor (T), Fan Comicality Index (FCI), the region in terms of tectonic activities were assessed. Through combination of these indexes, the index of active tectonics (Iat) can be obtained. The results of study showed that Agh Chay, Zarabad Chay, Dibak Chay and Zavieh Chay have very high activity. Altogether, according to the calculated morphometry indexes, it can be concluded that the region has medium to high tectonic activity, but there are changes in tectonic activity in the region, which can be attributed to increase tectonic activity from north west to south east of the region.مطالعه تکتونیک فعال از نظر ارزیابی خطر زمین لرزه در نقاط مختلف اهمیت دارد، مخصوصاً در نواحیای که میزان فعالیت زمینساختی در هولوسن و پلئیستوسن نسبتا زیاد بوده است. هدف از این پژوهش بررسی وضعیت زمینساخت فعال با استفاده از شاخصههای ریخت-سنجی همچنین تحلیل نقش عوامل تکتونیکی در شکلگیری و تحول ریختشناسی مخروطافکنههای آغچای می باشد. در این مطالعه نقشههای توپوگرافی، زمینشناسی، تصاویر ماهوارهای و مدل رقومی ارتفاعی (DEM) به عنوان دادههای اصلی تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند. همچنین ریختشناسی مخروط افکنه های منطقه از نزدیک و به صورت میدانی مورد بررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از شاخصههای ریختسنجی که شامل شاخصه سینوسی جبههی کوهستان (Smf) ، شاخصه نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن (Vf)، شاخص عدم تقارن حوضه (Af)، شاخصه گرادیان طولی رودخانه (Sl)، شاخص تقارن توپوگرافی (T) و شاخص ضریب مخروط گرایی (FCI) وضعیت منطقه از نظر میزان فعالیتهای تکتونیکی مورد ارزیابی قرار گرفت. از ترکیب این شاخص ها با یکدیگر می توان رابطهی شاخص فعالیتهای تکتونیکی (Iat) را به دست آورد. نتایج این مطالعه نشان میدهد که در حوضههای مورد مطالعه آغچای، زاویهچای، زرآبادچای و دیبکچای به طور نسبی دارای فعالیتهای زمینساختی شدید هستند و حوضه قرهچای حرکات زمین ساختی زیاد دارد. در ﻣﺠﻤﻮع ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ به شاخصﻫﺎی ریختسنجی ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﺷﺪه ﻣﯽﺗﻮان ﻧﺘﯿﺠﻪ ﮔﺮﻓﺖ ﻣﻨﻄﻘﻪ دارای ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ زمینساختی ﻣﺘﻮﺳﻂ ﺗﺎ ﺑﺎﻻﯾﯽ ﻣﯽ-ﺑﺎﺷﺪ اﻣﺎ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻣﯿﺰان ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ زمین ساختی در ﻣﻨﻄﻘﻪ وﺟﻮد دارد ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮان ﺑﻪ اﻓﺰاﯾﺶ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ زمین ساختی از ﺷﻤﺎلغرب ﺑﻪ ﺟﻨﻮب شرق ﻣﻨﻄﻘﻪ اﺷﺎره ﮐﺮد.https://aag.scu.ac.ir/article_15489_d11eea68ca182841ebe73a75c96ead87.pdfدانشگاه شهید چمران اهواززمین شناسی کاربردی پیشرفته2251-705710420210219Evaluation of Chahak fault activity (East Iran) by seismic analysis and tectonic morphologyارزیابی فعالیت گسل چاهک به روش تحلیل لرزه خیزی و ریخت زمینساختی (غرب آرین شهر – خراسان جنوبی )5375521549110.22055/aag.2020.31040.2039FAحسننواصریگروه زمین شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانسید مرتضیموسویگروه زمین شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانمحمد مهدیخطیبگروه زمین شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانابراهیمغلامیگروه زمین شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانJournal Article20190918The presence of active and Quaternary (young) faults in the eastern part of Iran has made this area a seismically active area. There are many ways to identify and evaluate seismic hazard for a range. In this study, two methods of seismic analysis have been used for statistical analysis and tectonic morphological indices and neo-tectonic evidence of Chahak fault activity and seismicity located 30 km from Arianshahr (South Khorasan). Compare these two methods. Finally, by studying and calculating the tectonic indices S, BS, AF, T and Smf that their numerical averages are 1, 1.88, 59, 0.40, 1 and combining them and obtaining the Active tectonic index (Iat) equal to 1.94 as well as seismic survey of Chahak Fault revealed that Chahak Fault has relatively high activity in the study area and it can be said that seismic analysis by statistical method and tectonic morphological analysis is a suitable tool. To estimate the amount of tectonic movements and earthquake hazards are in range to identify and analyze seismic hazard areas as well as seismic springs. To reduce the casualties and financial losses during the earthquake, we can make the most of the benefits of the earthquake and change our view of the earthquake.وجود گسلهای فعال و کواترنری (جوان) در خاور ایران باعث شده تا این گستره از دیدگاه لرزهخیزی یکی از مناطق فعال در نظر گرفته شود. روشهای زیادی برای شناسایی و ارزیابی میزان خطرزمینلرزه برای یک گستره وجود دارد. دراین پژوهش سعی شده به دو روش تحلیل لرزهخیزی به روش آماری و بررسی شاخصهای ریخت زمینساختی و شواهد نوزمین ساختی میزان فعالیت و لرزهخیزی گسلچاهک که در 30 کیلومتری آرینشهر (خراسان جنوبی) واقع شده است پرداخته شود و نتایج حاصل از این دو روش را با هم مقایسه گردد. درانتها با بررسی و محاسبه شاخصهای ریختزمینساختی S، BS، AF، T و Smf که میانگین عددی آنها به ترتیب 1، 88/1، 59، 40/0، 1 و تلفیق آنها و بدست آوردن شاخص زمینساخت فعال (Iat) که برابر با 94/1 و همچنین بررسی لرزهخیزی گسل چاهک مشخص شد که گسل چاهک دارای فعالیت نسبتا بالایی در منطقه مورد مطالعه میباشد و میتوان گفت که تحلیل لرزهخیزی به روش آماری و بررسی ریختزمینساختی ابزار مناسبی برای برآورد میزان تحرکات تکتونیکی و خطرزمینلرزه در یک گستره هستند تا به واسطه آنها بتوان مناطق با خطر زمینلرزه و همچنین چشمههای لرزهزا را شناسایی و تحلیل نمود تا در هنگام وقوع زمینلرزه شاهد کاهش تلفات جانی و خسارات مالی باشیم و بتوانیم بیشتر از فواید وقوع زمینلرزه استفاده کنیم و دید خود را نسبت به وقوع زمینلرزه تغییر دهیم.https://aag.scu.ac.ir/article_15491_9810db41931dd2eb40bad7df8c5e7144.pdfدانشگاه شهید چمران اهواززمین شناسی کاربردی پیشرفته2251-705710420210219Vertical accuracy assessment for SRTM and ASTER Digital Elevation Models in Khuzestan plainارزیابی دقت ارتفاعی مدلهای رقومی ارتفاع ASTER و SRTM در بخش جلگه ای استان خوزستان5535691549210.22055/aag.2020.30916.2037FAمصطفیکابلی زادهگروه سنجش از دور و GIS، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایرانکاظمرنگزنگروه سنجش از دور و GIS، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایرانشاهینمحمدیگروه سنجش از دور و GIS، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایرانخلیلحبشیگروه سنجش از دور و GIS، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایرانJournal Article20190901Assessment of data uncertainty increases our ability to study and accurate understanding of about real world, because awareness from uncertainty of resources and remove error for improving the obtained results is one of the most important items in the remote sensing science. Since the digital elevation model (DEM) extracted from different sensors and geometry, Therefore selection of the most suitable DEM that provide better ground conditions is the one of the main needs for experts in this field. The aim of this study to vertical accuracy assessment of the ASTER and SRTM digital elevation model compared to the elevation data from topographic maps that prepared by the Iran National Cartographic Center in the 12 city from Khuzestan province. In order to evaluation the accuracy of the data, the Mean Error (ME) index and Root Mean Square Error (RMSE) index are used. The result of evaluation ME index for the cities with topographic map for ASTER and SRTM data showed the value 6.08 and 2.34 meter, respectively. Also, the result of RMSE index for ASTER and SRTM data showed the value 6.94 and 3.46 meter, respectively. Therefore more, the result showed that in most cities of Khuzestan province the DEM derived from SRTM has a higher accuracy than the ASTER digital model; Since the SRTM data have a low uncertainty, Therefore in studies related to the extraction drainage network, drainage density, physiography of the watershed area, runoff or geology, it is suggested that SRTM elevation model be used.بررسی عدم قطعیت دادهها، توانایی ما را جهت مطالعه و درک درست از جهان واقعی افزایش میدهد از آنجاییکه مدلهای رقومی ارتفاع با استفاده از سنجندههای مختلف و هندسه متفاوت بهدست میآیند، بنابراین انتخاب مناسبترین مدل رقومی ارتفاع که بتواند با دقت بهتری شرایط سطح زمین را ارائه دهد یکی از نیازهای اصلی متخصصان این زمینه میباشد. تحقیق حاضر با هدف ارزیابی دقت ارتفاع عمودی مدلهای رقومی ارتفاع ASTER و SRTM در مقایسه با دادههای ارتفاعی نقشههای توپوگرافی تهیه شده توسط سازمان نقشه برداری کشور در 12 شهر از استان خوزستان انجام میشود. در این راستا به منظور ارزیابی دقت دادهها از شاخصهای میانگین خطا (ME) و خطای جذر میانگین مربعات (RMSE) استفاده میشود. نتایج ارزیابی مقدار متوسط خطا برای شهرهای مورد بررسی با نقشههای توپوگرافی سازمان نقشهبرداری برای دادههای ASTER و SRTM به ترتیب مقدار 08/6 و34/2 متر را نشان داد. همچنین نتایج ارزیابی شاخص RMSE برای دادههای ASTER و SRTM بهترتیب مقدار 94/6 و 46/3 برآورد شد. یافتههای مطالعه حاضر نشان داد که در اغلب شهرهای استان خوزستان مدل رقومی ارتفاعی حاصل از SRTM دقت بالاتری نسبت به مدل رقومی ASTER دارد؛ زیرا دادههای SRTM عدم قطعیت کمتری دارند.https://aag.scu.ac.ir/article_15492_3dfb074ce0240e501b687c64f01feb63.pdfدانشگاه شهید چمران اهواززمین شناسی کاربردی پیشرفته2251-705710420210219Investigation of Makran seismicity in southeast Iran, before and after 2011 Dalbandin earthquake of Pakistan with Mw: 7.2بررسی لرزه خیزی مکران در جنوب شرق ایران قبل و پس از زمین لرزه 2011 دالبندین پاکستان با بزرگی 7.25705841549310.22055/aag.2020.30494.2024FAمریمآق آتابایگروه زمین شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه گلستان، گرگان، ایرانفرشتهجعفریگروه زمین شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه گلستان، گرگان، ایرانمجیدعظیم محسنیگروه آمار، دانشکده علوم، دانشگاه گلستان، گرگان، ایرانJournal Article20190731From 2011 to 2013, several major earthquakes occurred in the Makran Seismotectonic zone (Iran and Pakistan). The low event interval of these earthquakes in a tectonic zone may indicate their interaction. In this paper, the interactions between 2011 Dalbandin earthquake of Pakistan, 2013 Saravan and Goharan earthquakes of Makran seismotectonic zone in SE Iran was investigated by calculating the Coulomb stress changes. Maps and cross sections of coseismic stress changes show that Saravan and Goharan earthquakes have occurred in the stress enhanced areas indicating the positive effect of Dalbandin earthquake on trigerring the mentioned events. In order to quantify the seismicity level changes, statistical parameters including b-value, seismicity rate and temporal changes of local standard deviation of gradient (lsd) were calculated over a 10 year period (5 years before and after the Dalbandin earthquake).The results show that the seismicity rate of Makran seismotectonic zone has significantly increased after this event. The temporal variation graph of lsd parameter also decreases at the time of the Dalbandin earthquake event, indicating an increase in seismicity rate in the region. In overall, the results indicate that the Dalbandin earthquake is the beginning of an active seismic period in the Makran subduction zone on which the peak of activity occurred in 2013 with two years delay.در سالهای 2011 تا 2013 چند زمینلرزه بزرگ در ایالت لرزهزمینساختی مکران (ایران و پاکستان) اتفاق افتاد. فاصله زمانی کم رویداد این زمینلرزهها در یک زون زمینساختی میتواند بیانگر درهمکنش آنها باشد. در این مقاله، درهم کنش زمینلرزه 2011 دالبندین پاکستان و زمینلرزههای 2013 سراوان و گوهران در مکران در جنوب شرق ایران، با محاسبه تغییر تنش کولمب مطالعه شد. نقشهها و نیمرخهای تغییر تنش نشان میدهند که زمینلرزههای سراوان و گوهران در محدودههای افزایش تنش روی دادهاند که حاکی از تاثیر مثبت زمینلرزه دالبندین بر تحریک حوادث مذکور میباشد. جهت کمی نمودن میزان تغییرات سطح لرزهخیزی، پارامترهای آماری شامل b-value، نرخ لرزهخیزی و تغییرات زمانی انحراف استاندارد موضعی (lsd) گرادیان پارامترهای لرزهای در یک دوره 10 ساله (5 سال قبل و بعد از زمینلرزه دالبندین) محاسبه شد. نتایج نشان دادند که نرخ لرزهخیزی ایالت لرزهزمینساختی مکران بعد از این حادثه بطور قابل توجهی افزایش یافته است. نمودار تغییرات زمانی پارامتر lsd نیز در زمان رویداد زمینلرزه دالبندین کاهش نشان میدهد که بیانگر افزایش نرخ لرزهخیزی در منطقه است. بیشترین میزان کاهش پارامتر lsd (افزایش سطح لرزهخیزی) دو سال پس از زمینلرزه دالبندین اتفاق افتاده است. در مجموع نتایج این تحقیق نشان میدهد که زمین لرزه دالبندین شروع یک دوره فعال لرزهخیزی در زون فرورانش مکران است که اوج فعالیت دوره فعال با تاخیر دو ساله در سال 2013 و رویداد زمینلرزههای بزرگ اتفاق افتاده است.https://aag.scu.ac.ir/article_15493_923935ca959f747752f4791b8674fea3.pdfدانشگاه شهید چمران اهواززمین شناسی کاربردی پیشرفته2251-705710420210219Correlation between electrical resistivity and shear strength parameters in construction sites located in Lali city, Khuzestan Province, Iranتعیین همبستگی بین مقاومت ویژه الکتریکی و پارامترهای مقاومت برشی درمحل ساخت ساختمانی واقع در شهر لالی، استان خوزستان5855971549410.22055/aag.2020.30485.2022FAاحمدنیامدپورگروه ژئوفیزیک، واحد مسجدسلیمان، دانشگاه آزاد اسلامی، مسجدسلیمان، ایرانJournal Article20190729Abstract<br /> Conventional methods for determining the geotechnical properties of the soil are usually costly, destructive and time-consuming. Electrical resistivity is one of the subsurface characteristics of soils that can easily be measured without any invasive action. It is very useful to develop an acceptable correlation between electrical resistivity and shear strength parameters in construction sites. In this study, a correlation was developed between the electrical resistivity and each of the parameters of cohesion and internal angle of friction, with laboratory measurements. Based on the regression analysis, there is a relatively strong correlation with the coefficient of 0.7769 between the electrical resistivity and the cohesion parameter. Regression analysis also shows a relatively good correlation between the electrical resistivity and the internal angle of friction parameter. The results showed that the electrical resistivity relationship with each of parameters of cohesion and internal angle of friction is linear<br /> Keywords: Cohesion; Internal Angle of Friction; Correlation; Regressionشیوه های متداول برای تعیین خواص ژئوتکنیکی خاک، معمولا پرهزینه، مخرب و زمان بر هستند. مقاومت ویژه الکتریکی، یکی از ویژگی های خاک های زیر سطحی می باشد که بدون هرگونه تخریب خاک های زیرسطحی بسادگی قابل اندازه گیری می باشد. توسعه یک همبستگی قابل قبول بین مقاومت الکتریکی و پارامترهای مقاومت برشی در محل ساخت سازه های ساختمانی بسیار سودمند است. در این مطالعه با اندازه گیری های آزمایشگاهی پارامترهای مقاومت برشی و مقاومت الکتریکی، یک همبستگی بین مقاومت الکتریکی با هرکدام از پارامترهای چسبندگی و زاویه اصطکاک داخلی توسعه داده شد. بر اساس آنالیز رگرسیون انجام شده، یک همبستگی نسبتا قوی با ضریب همبستگی 0.7769 بین مقاومت ویژه الکتریکی و پارامتر چسبندگی وجود دارد. همچنین نتایج عملیات رگرسیون نشان دهنده یک همبستگی نسبتا خوب(0.5372) بین مقاومت ویژه الکتریکی و پارامتر زاویه اصطکاک داخلی می باشد. نتایج نشان دادند که رابطه مقاومت الکتریکی با هرکدام از پارامترهای چسبندگی و زاویه اصطکاک داخلی برشی درمحل ساخت ساختمانی واقع در شهر لالی، استان خوزستان بصورت خطی می باشد.https://aag.scu.ac.ir/article_15494_6031c026765f73711b245017e8eec969.pdfدانشگاه شهید چمران اهواززمین شناسی کاربردی پیشرفته2251-705710420210219Application of elemental analysis for determination of dolomitization model of Surmaq and Abadeh formations in the Hambast section, Abadeh region, Iranکاربرد آنالیز عنصری در تعیین مدل دولومیتی شدن سازندهای سورمق و آباده در برش همبست، ناحیه آباده، ایران5986191549610.22055/aag.2020.29977.2006FAسیماشاهین فرگروه زمین شناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه لرستان، خرم آبادبیژنیوسفی یگانهگروه زمین شناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه لرستان، خرم آبادسکینهعارفی فردگروه زمین شناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه لرستان، خرم آبادJournal Article20190617The study area is located 60 km southeast of Abadeh city in the northeastem part of Mountain Hambast .In the concerned area there exists complete outcrops from the Middle to the Upper Permian , and has two stratigraphic sections in the Hambast valley as was based on field evidence , petrography and geochemical analysis based on elemental analysis of (EDS) and (EPMA) methods. Two main groups of dolomite minerals including primary dolomite and secondary dolomite were identified .The Primary dolomitic group (called dolomicrites) show mosaic texture and are more anhedral , The second group (dolomicrosparites ) are subhedral. The dolosparites are often subhedral and uhedral.In dolomicrites , Mg is lower than other dolomites due to the highe Ca content.In general , the amount of Sr in the dolomites studied decreases from dolomicrites to dolosparite and increased Sr in dolomicrites is due to the function of diagenesis processes on aragonite shrlls.منطقه مورد مطالعه در 60 کیلومتری جنوب شرق شهر آباده و در بخش شمال شرقی کوه همبست قرار دارد که رخنمونهای کاملی از پرمین میانی تا پرمین بالایی را شامل می شود و دارای دو مقطع چینه شناسی در دره همبست می باشد. بر پایه شواهد صحرایی، سنگ نگاری و ژئوشیمیایی بر مبنای آنالیز عنصری به روش های (EDS)و (EPMA)، دو گروه اصلی از دولومیت ها شناسایی شد که شامل دولومیت های اولیه و دولومیت های ثانویه می باشند. دولومیت های اولیه شامل دلومیکرایت ها با بافت موزائیکی و اغلب آنهدرال و دولومیت های ثانویه شامل دولومیکرواسپارایت ها بصورت ساب هدرال و دولواسپارایت ها اغلب سابهدرال و یوهدرال می باشند.در دلومیکرایت ها کاهش Mg نسبت به دیگر دلومیت ها به دلیل بالا بودن مقدار Ca می باشد. به طور کلی مقدار Sr در دولومیت های موردمطالعه از دلومیکرایت به سمت دولواسپارایت کاهش را نشان می دهد و افزایش استرانسیم در دلومیکرایت به دلیل عملکرد فرایندهای دیاژنزی روی پوسته های آراگونیتی است.https://aag.scu.ac.ir/article_15496_68b7c67c30115ca913442edb48ef403a.pdfدانشگاه شهید چمران اهواززمین شناسی کاربردی پیشرفته2251-705710420210219Hydrochemical assessment of the Jareh Dam water resources; using multivariate statistical techniques and hydrochemical methodsارزیابی هیدروشیمیایی منابع آب دریاچه سدجره با استفاده از تکنیکهای آماری چند متغیره و روش های هیدروشیمیایی6206331585210.22055/aag.2020.29692.1993FAهادیمحمدیگروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید چمران اهواز، ایراننصراللهکلانتریگروه زمینشناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید چمران اهواز، ایرانابوالحسنعنبریگروه زمین شناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید چمران اهواز، ایرانسعیدپهلوانی زادهکارشناس حفاظت و بهره برداری از منابع آب، سازمان آب و برق خوزستان، اهواز، ایرانJournal Article20190524Jareh dam is located in the north east of Ramhormoz city, in Khuzestan province. In order to identify the main factors governing the hydrochemical changes and to recognize geochemical processes controlling the water resources of Jareh dam, hydrochemical analysis of twenty water samples was carried out. In this research, multivariate statistical techniques Hierarchical cluster analysis (HCA) in two ways, R-mod and Q-mod and principal component analysis (PCA), discrimination analysis (DA) along with hydrochemical methods have been used. Based on HCA founding, three different groups of water samples were observed according to PCA. The PCA illustrated that the first factor depicted 63.73%, and the second factor indicated 18.13% of the hydrochemical changes. The DA results confirmed the created groups by CA, Cl- and SO4-2 could be considered as determinative variables for differences between present groups. The Piper diagram was used to identify the water type and the group of samples, where most of them represent a sulfate-calcium type. The study of saturation indexes, ion ratios, Gibbs charts and the results of multivariate statistical techniques illustrates that breakup and erosion of sediments generated by the Gachsaran formation is the main factor for the deterioration of the Jareh dam water in the south-east zone.سد جره در شمال شرق شهرستان رامهرمز، در استان خوزستان واقع شده است. به منظور شناسایی عوامل اصلی تغییرات هیدروشیمیایی و بررسی فرآیندهای ژئوشیمی کنترل کننده منابع آب دریاچه این سد از نتایج آنالیز شیمیایی 20 نمونه آب استفاده شده است. در این تحقیق روشهای آماری آنالیز خوشهای سلسله مراتبی (HCA) به دو روش R-mod و Q-mod، تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA) و تحلیل تشخیص (DA) به همراه روش های هیدروشیمیایی استفاده شده است. در تجزیه و تحلیل مؤلفههای اصلی اولین عامل 63.73 درصد و عامل دوم 18.13 درصد از تغییرات را نشان می دهند. نتایج حاصل از تحلیل تشخیص، ضمن تأییدکننده گروه های ایجادشده توسط HCA، Cl و SO4، نشان می دهد این گروه ها را می توان بهعنوان متغیر های ایجادکننده تمایز در بین گروه های از پیش تعیینشده معرفی نمود. بر اساس یافتههای HCA، سه گروه متفاوت از نمونه های آب مشاهده شد که منطبق با روش PCA می باشد. جهت شناسایی تیپ آب و گروهبندی نمونه ها از دیاگرام پایپر استفاده شد که اکثر نمونهها دارای تیپ سولفاته - کلسیم می باشند. بررسی شاخص های اشباع، نسبت های یونی، نمودار گیبس و همچنین نتایج حاصل از تکنیک های آماری چند متغیره، انحلال و فرسایش رسوبات حاصل از سازند گچساران را بهعنوان عوامل اصلی نامطلوب شدن کیفیت آب دریاچه سدجره در بخش جنوب شرقی (خروجی یا دهانه سد) نشان می دهد.https://aag.scu.ac.ir/article_15852_a8d989078c8d6efc69a82a326922997d.pdfدانشگاه شهید چمران اهواززمین شناسی کاربردی پیشرفته2251-705710420210219Petrogenesis of the Garmab area serpentinites from Ophiolite-Radiolithic zone of Kermanshah (west Iran) using chemistry of minerals and phase diagramsبررسی پتروژنز سرپنتنیتهای منطقه گرماب در پهنه افیولیت کرمانشاه (غرب ایران) با استفاده از شیمیکانیها و نمودارهای فازی6346511586310.22055/aag.2020.32165.2074FAمیرمحمدمیریگروه زمین شناسی، دنشکده علوم زمین، دانشگاه شهید چمران اهوازمحمدابراهیمیگروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه زنجان، زنجان، ایرانایوبویسی نیاگروه زمین شناسی معدنی و آب، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20200105The Garmab area is located in NW of Kamyaran and belongs to the Kermanshah Ophiolite Zone. This complex is located between the Sanandaj-Sirjan and the Zagros thrust zones. Peridotite rocks in the complex were replaced by serpentinite completely or partly due to hydrothermal alteration. Petrographic studies show that the serpentines formed by hydration of both olivine and orthopyroxene minerals. Electron microprobe and X-ray diffraction (XRD) analyses of the samples indicate that the Garmab serpentinites contain all the three serpentine polymorphs (chrysotile, lizardite, antigorite). Those serpentines replacing olivines have higher SiO2 and lower Al2O3, Cr2O3 and TiO2 than those replacing orthopyroxene. This clearly demonstrates their different sources. The calculated phase diagram for the studied samples shows that serpentinites probably formed in two metamorphism events; the first one includes alteration and hydration of harzburgite in T< 200 oC and P < 4 kbar, while the second one occurred due to increasing T and P to more than 400 oC and 4 kbar.منطقه گرماب در شمال شرقی کامیاران جای دارد و بخشی از مجموعه معروف به پهنه افیولیت کرمانشاه است. این مجموعه در میان پهنه سنندج- سیرجان و پهنه راندگی زاگرس قرار دارد. پریدوتیتهای این پهنه تحت تاثیر دگرسانی گرمابی به صورت کامل و یا بخشی با سرپنتینیت جایگزین شدهاند. بر اساس مطالعات سنگ نگاری، این سرپنتینها از آبگیری الیوین و ارتوپیروکسن شکل گرفته است. تجزیه الکترون مایکروپروب و پراش پرتو ایکس (XRD) نمونهها نشان میدهد که در سرپنتینیتهای منطقه گرماب، هر سه چند ریخت سرپنتین (کریزوتیل، لیزاردیت و آنتیگوریت) حضور دارند. سرپنتینهای حاصل از الیوینها دارای SiO2 بیشتر و Al2O3، Cr2O3 و TiO2 کمتری نسبت به انواع حاصل از ارتوپیروکسنها هستند که تفاوت در منشاء آنها را به خوبی آشکار میسازد. نمودار فازی محاسبه شده برای نمونههای مورد مطالعه نشان میدهد که این سرپنتینیتها احتمالا در طی دو رویداد دگرگونی شکل گرفتهاند؛ رویداد اول شامل دگرسانی و آبگیری هارزبورژیت تا دماهای کمتر از 300 درجه سانتیگراد و فشار کمتر از 4 کیلوبار است. رویداد دوم در نتیجه افزایش دما و فشار تا بیشتر از 450 درجه سانتیگراد و 4 کیلوبار رخ داده است.https://aag.scu.ac.ir/article_15863_dddb2285382f104f7711df0c681bfd87.pdfدانشگاه شهید چمران اهواززمین شناسی کاربردی پیشرفته2251-705710420210219Geology, mineralization and fluid inclusion studies of the South Ghabaqloujeh gold deposit, southwest Saqqez (Kurdistan)زمین شناسی، کانه زایی و مطالعه میانبارهای سیال در کانسار طلای قبغلوجه جنوبی، جنوب غرب سقز (کردستان)6526681584810.22055/aag.2020.23876.1786FAشجاع الدیننیرومنددانشکده زمین شناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران، تهران، ایرانمینانعمتیدانشکده زمین شناسی، پردیس علوم، دانشگاه تهران، تهران، ایرانحسینعلیتاج الدینگروه زمین شناسی اقتصادی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانJournal Article20171028South Ghabaqloujeh gold deposit is located 7 km southwest of Saqqez in the northwestern part of the Sanandaj–Sirjan zone. The rocks in the deposit area predominantly consist of Precambrian and Cretaceous volcanosedimentary sequences of schist, phyllite and marble which intruded by granitoid bodies. The main gold reservoir in the deposit is hosted inside a lens-shaped granitic body that is intruded along a Northeast - Southwest shear zone. The high-grade gold ores belong to highly deformed mylonitic and ultramylonitic granitoid rocks which associated with quartz, sericite-muscovite, carbonite and sulfide alteration minerals. Ore mineral assemblages of the deposit are simple and consist of pyrite, chalcopyrite, galena, sphalerite, magnetite, electrum, bismothinite and sylvanite. Electrum grains with less of than 50 microns in size has been found as intergrowth with quartz, carbonite and biotite and also in the form of inclusion and veinlet in pyrites. Fluid inclusion studies indicate homogenization temperatures between 162 and 255°C and salinity between 0.6 to 17.1 wt% NaCl eq. The study indicates that main characteristics of the geology and mineralization of the South Ghabaqloujeh gold deposit is similar to orogenic gold depositsکانسار طلای قبغلوجه جنوبی در شمالغرب پهنه دگرگونی سنندج- سیرجان و در 28 کیلومتری جنوب غرب سقز واقع است. واحدهای سنگی رخنمون یافته در محدوده کانسار، مجموعهای از سنگهای آتشفشانی-رسوبی دگرگون شده متعلق به پرکامبرین و کرتاسه شامل شیست، فیلیت و مرمر میباشند که توسط تودههای گرانیتوییدی قطع شدهاند. بخش اصلی کانیسازی طلا، در داخل یک توده گرانیتوئیدی عدسی شکل، که در امتداد یک پهنۀ بُرشی با راستای شمالشرق – جنوب غرب تزریق گردیده، متمرکز شده است. بخشهای پرعیار کانسنگ مربوط به بخشهای شدیداً دگرشکل و دگرسان شده از توده گرانیتوئیدی میباشند که واجد فابریکهای میلونیتی- اولترامیلونیتی بوده و با مجموعهای از کانیهای دگرسانی کوارتز، سریسیت- موسکویت، کربنات و سولفید همراه هستند. کانی شناسی کانسنگ ساده و شامل کانیهای اولیه پیریت، کالکوپیریت، اسفالریت، گالن، مگنتیت، الکتروم، بیسموتینیت و سیلوانیت میباشد. الکتروم در اندازههای کوچکتر از 50 میکرون، بهصورت آزاد در کوارتز، کربنات و بیوتیت و نیز بهصورت ادخال و رگچهای در پیریت مشاهده شده است. مطالعه میانبارهای سیال دوفازی اولیه بر روی کوارتزهای کانسنگهای طلادار، بیانگر دمای همگنشدگی سیالات کانهساز در بازه 162 تا 255 درجه سانتیگراد و شوری 6/0 تا 1/17 درصد وزنی معادل نمک طعام میباشد که با ترکیبی از فرآیندهای رقیقشدگی و اختلاط سازگار است. ویژگیهای زمینشناسی و کانیسازی طلا در کانسار قبغلوجه جنوبی، بیشترین شباهت را با ذخایر طلای کوهزایی نشان میدهد. بدیهی است که مطالعه ویژگیهای زمینشناسی و کانیسازی طلا در محدوده کانسار قبغلوجه، میتواند در اکتشاف ذخایر مشابه در شمالغرب پهنه سنندج - سیرجان مورد استفاده قرار گیرد.https://aag.scu.ac.ir/article_15848_838d048209cddc24ddfaa99eaaea95b1.pdfدانشگاه شهید چمران اهواززمین شناسی کاربردی پیشرفته2251-705710420210219Application of lime Ground-Granulated Basic Furnace Slag (GGBS) in improving geotechnical properties of clayey soils in floodplain area, case study, Khuzestan Plainکاربرد آهک شکفته شده و سرباره کوره فولاد سازی(GGBS) در بهبود خواص ژئوتکنیکی خاک رس در مناطق سیلابی (مطالعه موردی دشت خوزستان)6696821621410.22055/aag.2020.31309.2045FAنویدخیاطگروه مهندسی عمران، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایراناحدنظرپورگروه زمین شناسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایرانسید سپهدارگنجی پورموسسه آموزش عالی جهاد دانشگاهی خوزستان، ایرانJournal Article20191012Roads constructed on problematic soils may have adversely influenced by the behavior of their geotechnical properties. These soils are undergoing a high degree of compressibility, low permeability, low compressive strength (lower than 40kpa), and high potential to swell with high water content as it comprises minerals, including montmorillonite which can absorb water that causes heaving, cracking and the breakup of the road pavement. Improvement of these soils is essential to improve the strength of the soil and thus partly decrease the thickness so f road layers (Amhadi et al., 2018). Where road constructions through floodplains encounter troublesome materials, one of the available classical options had always been to excavate and import suitable materials for replacement as they were either weak subgrades soil layers with weak geotechnical materials. Current limits cause assists geotechnical engineers to improve the in site soils by applying the usage of stabilizer materials. <br /> <br />The main objectives of this research were to investigate the effect of GGBS, with and without lime, on the engineering behavior unconfined compressive strength (UCS) of the test soil and to identify the reaction products of the stabilized materials to determine the mechanisms by which changes in engineering properties are obtained by using SEM images.از دیرباز مسئله بهسازی خاکهای مشکل آفرین جهت بهبود خواص ژئوتکنیکی آنها یکی از مهمترین مسائل پیش روی متخصصین ژئوتکنیک در پروژههای عمرانی، به ویژه در زیرسازی راهها میباشد. کاهش ارتفاع خاکریز جاده، به ویژه در مناطق کمارتفاع که در سطح سیلاب طراحی قرار دارند، باعث کاهش هزینه کلی پروژههای راهسازی خواهد شد. در این راستا استفاده از محصولات فرعی صنایع از جمله سرباره کوره فولاد سازی (GGBS) و آهک برای اصلاح ویژگیهای مهندسی مصالح محلی میتواند مفید باشد. در این پژوهش تستهای آزمایشگاهی مقاومت فشاری تک محوره (UCS) برای شبیه سازی - اثرات سیل بر روی لایههای جسم جاده در سه حالت خشک، نیمه غرقابی و غرقابی در طول دوره عمل آوری (7، 14، 28، 56، و 90) انجام شده است. نتایج نشان دادند که لایههای ساختار جاده که شامل طرح اختلاطی از آهک- سرباره-خاک رس که در دشتهای سیلابی مانند استان خوزستان ساخته شدهاند را میتوان با کاربرد مواد جانبی صنعتی مانند سرباره فولاد سازی (GGBS) که توسط آهک فعال میشوند پایدار ساخت. مهمترین واکنشهای، همراه آهک و سرباره شامل هیدراسیون سرباره فعال شده توسط آهک، برای تشکیل ژل C-A-S-H و فاز هیدروتالکیت میباشد، که شامل ژل C-A-S-H میباشد. نتایج SEM نیز نشان دهنده تشکیل دو فاز اصلی ژلی C-S-H و C-A-S-H و تشکیل کانی اترینگایت میباشند. این امر کاربرد ترکیب هزینه با کیفیت بهبود یافته مواد فرموله شده را دارد، در نتیجه، سهولت فرایندهای ساختوساز به همراه توسعه پایدار را در دشتهای سیلابی افزایش میدهد.https://aag.scu.ac.ir/article_16214_530dd6ab57880f798ae37bcb257e5e5c.pdfدانشگاه شهید چمران اهواززمین شناسی کاربردی پیشرفته2251-705710420210219Investigating the effect of aquifer type and groundwater level drop on subsidence rate using radar interference technique and field data (Case study: Tehran-Karaj-Shahriar aquifer area)بررسی تاثیرجنس آبخوان و افت تراز آب زیرزمینی در میزان فرونشست با استفاده از تکنیک تداخل سنجی راداری و داده های صحرایی (مطالعه موردی:حوزه آبخوان تهران-کرج-شهریار)6836891585510.22055/aag.2020.30557.2028FAزهراچترسیمابدانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشکده منابع طبیعی و محیطزیست، گروه سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیاییعلی اصغرآل شیخگروه سیستم های اطلاعات مکانی، دانشکده مهندسی نقشهبرداری، دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، تهران، ایرانبهزادوثوقیگروه ژئودزی، دانشکده مهندسی نقشهبرداری، دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، تهران، ایرانسعیدبهزادیگروه نقشه برداری، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، تهران، ایرانمهدیمدیریگروه برنامه ریزی شهری، دانشگاه مالک اشتر، تهران، ایران0000000327399421Journal Article20190804In the last decade, the phenomenon of subsidence has occurred in a large part of the plains of Iran due to excessive harvesting of groundwater and climatic drought. This has caused a great deal of environmental, economic and social damage. In this study, the effect of fine-grained layer thickness and groundwater level drop on the Tehran-Karaj-Shahriar aquifer is investigated. In the first step, fine-layer thickness maps, groundwater level changes, bedrock level, permeability and hydrodynamic coefficients (storage coefficient and transferability) were prepared in GIS. Subsequently, the extent and location of the subsidence map was prepared using differential interferometry and ENVISAT ASAR satellite imagery from 2004 to 2009. The results of this study show a maximum subsidence rate of about 17 cm in the central part of the aquifer and an average groundwater level reduction of 0.42 m / year. Comparison of the subsidence map with the groundwater change map shows that the amount of subsidence in the northwestern aquifer with the greatest decrease in water level (27 m) is low (less than 0.5 cm / year) in contrast to the maximum subsidence (17 Cm/ year) occurred in central areas showing a 5 to 10 m drop in groundwater level. To interpret these results, fine-grained layer thickness maps, permeability, hydrodynamic coefficients and bed scales were used. The results confirm that the areas with maximum subsidence are in accordance with the thickness map of the fine-grained layers.در دهه اخیر، پدیده فرونشست در بخش وسیعی از دشتهای ایران به علت خشکسالی اقلیمی و متعاقب آن برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی اتفاق افتاده است. این امر سبب بروز خسارتهای زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی فراوانی شده است. این تحقیق به بررسی تاثیر ضخامت لایههای ریزدانه و افت تراز آبزیرزمینی بر روی فرونشست آبخوان تهران- کرج- شهریار میپردازد. <br /> در گام اول نقشه های ضخامت لایه های ریزدانه، تغییرات تراز آبزیرزمینی، تراز سنگ بستر ، نفوذپذیری و ضرایب هیدرودینامیکی(ضریب ذخیره و قابلیت انتقال) در محیط GIS آماده شد. سپس نقشه میزان و محدوده مکانی فرونشست با استفاده از روش تداخل سنجی تفاضلی و تصاویر ماهواره ای ENVISAT ASAR در بازه زمانی 2004 تا 2009 تهیه شد. یافته های این تحقیق حداکثر میزان فرونشست با حدود 17 سانتی متر در قسمت مرکزی آبخوان و کاهش تراز آب زیرزمینی به طور متوسط 0/42 متر در هر سال را نشان می دهد. مقایسه نقشه فرونشست با نقشه تغییرات آب زیرزمینی نشان می دهد که میزان فرونشست در نواحی شمال دشت که دارای بیشترین کاهش سطح آب می باشد کم می باشد در مقابل حداکثر نشست در نواحی مرکزی که کاهش 5 تا 10 متری سطح آب زیرزمینی را نشان می دهد رخ داده است. برای تفسیر این نتایج از نقشه های ضخامت لایه ریزدانه ، نفوذپذیری، ضرایب هیدرودینامیکی و تراز سنگ بستر استفاده شد.دلایل زیاد بودن نشست در مرکز دشت به علت ضخامت زیاد لایه های ریزدانه است که باعث وقوع نشست در اثر تحکیم این لایه ها شده است.https://aag.scu.ac.ir/article_15855_e9fb2c2a4d94330cd5c1d731440cddcc.pdf